جدول جو
جدول جو

معنی بی وقت - جستجوی لغت در جدول جو

بی وقت
(وَ)
مرکّب از: بی + وقت، بی هنگام. (آنندراج)، بی گاه. بی موقع. نابهنگام. نابگه:
همچنان خرد نه ای تو که ندانی بد و نیک
ناز بی وقت مکن وقت همه چیز بدان.
فرخی.
گر چه مویت سپید شد بی وقت
سال عمرت هنوز نوروز است.
خاقانی.
خشم بیش از حد وحشت آردو لطف بی وقت هیبت برد. (گلستان)،
- بی وقت آمدن باران، نه بهنگام آمدن. در غیر موسم آمدن: آورده اند که عقل و درایت او تا بجایی بود که حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بی وقت آمد و تلف شد. گفت پشم بایستی کاشتن. (گلستان)،
- بی وقت خواندن، نابهنگام خواندن، و به اعتقاد قدما مرغی را که بی وقت می خواند باید سر برید:
کمین سازند اگر بی وقت رانی
سر اندازند اگر بی وقت خوانی.
نظامی.
نبینی مرغ چون بی وقت خواند
بجای پرفشانی سر فشاند.
نظامی.
- خندۀ بی وقت، خنده ای که به موقع نباشد. خندۀ بیهوده:
خنده چو بی وقت گشاید گره
گریه از آن خندۀ بی وقت به.
نظامی.
- روز بی وقت شدن، به غروب نزدیک گشتن. وقت گذشتن. شب نزدیک آمدن. (یادداشت مؤلف)،
- کار بی وقت، کار که نه در موقع خودباشد.
کارها را بوقت بایدجست
کار بی وقت سست باشد سست.
(از سندبادنامه)،
- مرغ بی وقت، خروسی که نه بهنگام خواند و قدما معتقد بودند خروسی را که نه بوقت خواند باید سر برید:
مرغ بی وقتی سرت باید برید
عذر احمق را نمیباید شنید.
مولوی
لغت نامه دهخدا
بی وقت
بی موقع، نا بهنگام
تصویری از بی وقت
تصویر بی وقت
فرهنگ لغت هوشیار
بی وقت
بیگاه، بی موقع، بی هنگام
متضاد: بموقع، زود، گاه
متضاد: دیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
مرکّب از: بی + وقر، بی اعتبار و بی تمکین. (آنندراج)، بی اعتبار. (ناظم الاطباء) ، سبک. جلف. (ناظم الاطباء)، بی وقار. و رجوع به وقر شود
لغت نامه دهخدا
(قُوْ وَ)
مرکّب از: بی + قوّت، بی زور. ضعیف: این شتر قوی لاغر است وبی قوت. (انیس الطالبین ص 202)، و رجوع به قوت شود، فقر و ناداری بیش از حد.
- امثال:
ازبی کفنی زنده ایم. رجوع به کفن شود
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + قوت، بی غذا، بی خوراک
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی همت
تصویر بی همت
ناکوشا نااستوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
نا هشیار
فرهنگ لغت هوشیار
بی وقار، جلف، سبک
متضاد: موقر، وزین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی توجه، بی مبالات، سربه هوا
متضاد: دقیق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
مهملٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
Blundering, Careless, Carelessly, Thoughtlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
maladroit, négligent, négligemment, sans réfléchir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بدهنگام، ناگهان
فرهنگ گویش مازندرانی
بی ارزش و فاقد متانت لازم در شخصیت
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
tollpatschig, nachlässig, gedankenlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
mzembe, kutokuwa makini, kwa uzembe, bila fikra
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی زمان
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
بے پروا , بے دھیان , بے دقتی سے , بغیر سوچے سمجھے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
অসতর্ক , অসাবধান , অসাবধানতার সাথে , চিন্তা না করে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
서투른 , 부주의한 , 부주의하게 , 생각 없이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
sakar, dikkatsiz, dikkatsizce, düşüncesizce
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
незграбний , недбалий , неохайно , бездумно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
不器用な , 不注意な , 不注意に , 考えなしで
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
חסר מיומנות , רשלני , ברשלנות , בחוסר מחשבה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
неумелый , неосторожный , неосторожно , бездумно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
ceroboh, dengan ceroboh, tanpa berpikir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
ขี้เกียจ , ประมาท , อย่างประมาท , โดยไม่คิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
onhandig, onoplettend, onzorgvuldig, gedachteloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
torpe, descuidado, descuidadamente, sin pensar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
goffo, negligente, distrattamente, senza pensare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
desajeitado, descuidado, descuidadamente, sem pensar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
笨拙的 , 粗心的 , 粗心地 , 不加思考地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
niezgrabny, niedbały, niedbale, bezmyślnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
अजीब , लापरवाह , लापरवाही से , बिना सोचे-समझे
دیکشنری فارسی به هندی